Fable ساخته پیتر مولینو، تاجر غلات سابق و بازی ساز امروز است که در اوایل با سبک نقش آفرینی خود پا به میدان گذاشت و با داشتن دنیایی فانتزی، داستان و روایت خوب و گیم پلی سرگرم کننده توانست مخاطبانی را برای خود دست پا کند. شماره ی سوم این بازی در پاییز سال پیش در اختیار دارندگان xbox360 قرار گرفت و اویل خرداد امسال در اختیار pc بازها. ما بازی را از چهار جهت بررسی خواهیم کرد. گرافیک: شخصا از گرافیک بازی انتظار خیلی بیشتری داشتم. بالاخره بعد از حدود هفت ماه که از انتشار آن برای نسخه ای xbox میگذرد و این که نسخه مخصوص pc است باید گرافیک خیلی بهتری را می دیدم که ندیدیم. مکان ها و ساختمان های بازی هنوز هم همان شکل فانتزی خود را دارند. مناظری که در بازی به تصویر کشیده شده اند خوب اند ولی می توانستند بهتر باشند. همچنین نمی توان جزیات زیادی در بافت ها دید حال این بافت ها از صورت شخصیت ها گرفته تا بافت های خانه ها و درختان. البته باید بگویم کار طراحی خوب بوده و ما شاهد محیط های زیادی هستیم. این محیط ها از کوه های سرد و برفی گرفته تا صحراهای خشک و شهر های صنعتی و جنگل ها و … تنوع دارند. از نور پردازی بازی نمی توان ایرادی گرفت نور پردازی بازی خوب کار شده و اگر به انعکاس آن از روی برف ها و رد شدن آن از لا به لای شاخه ها توجه کنید بیشتر متوجه می شوید که این مساله در استفاده از جادو ها بیشتر نمایان می شود. صحبت زیادی نمی شود از گرافیک بازی کرد چون نه عالی است که بخواهیم از آن تعریف کنیم نه آن قدر بد است که بتوان از آن ایراد زیادی گرفت. درکل می توان گفت گرافیک بازی قابل قبول است. موسیقی و صداگذاری: صداگذاری شخصیت ها خوب و طبیعی است و صداهای بازی از قبیل کاسه کیک سازی و گیتار زنی و صدای جنگل تا صداگذاری شخصیت ها خوب است. ساخت موسیقی بازی را Russell shaw به دوش می کشد و موسیقی همانند نسخه های پیش زیبا و ملایم و فانتزی است و به خوبی با بازی همخوانی دارد. البته باید به برخی از قطعه های حماسی زیبای آن اشاره کرد که خیلی خوب کار شده. شخصا توصیه می کنم موسیقی های بازی را تهیه کنید و به قطعه های تم اصلی و قطعه brightwall گوش کنید تا بفهمید چه قدر زیبا کار شده. داستان: داستان بازی ادامه بازی قبل است. شما در نقش پسر یا دختر (بسته به انتخاب خودتان) بازی قبلی و برادر یا خواهر شاه نقش ایفا خواهید کرد. شما در ابتدای بازی به خواطر مشکلاتتان با برادرتان قصر را ترک می کنید تا با قیام، برادرتان را برکنار کنید و خود جای او را بگیرید. کلیت داستان بازی، ساده است اما از اواسط بازی که امپراطوری آلبیون را به دست می گیرید مردم مختلف انتظارات متفاوتی از شما دارند که عمل کردن یا نکردن به خواسته های آن ها منفعت و ضرر های خودش را دارد. در کل می توان گفت که داستان این قسمت به کلیشه های رایج نزدیک شده که این خطری جدی به حساب می آید. نظرات شما عزیزان: |
فال حافظ
|